توضیحات
دانلود کتاب صوتی خوابم می‌آید
خلاصه داستان خوابم می‌آید
قهرمان داستان، دخترکی است نوجوان. او در خانه یکی از ثروتمندان مشهور شهر، کنیز و خدمتکار بوده و با اندک درآمدی، به رُفت‌و‌روبِ منزل خانواده ثروتمند می‌پردازد. وظیفه او این است که روزها، خانه را تمیز کرده، آشپزی کند و به اموز منزل رسیدگی کند و شب‌ها نیز به بازی با طفل تازه‌متولد‌شده‌ی خانواده پرداخته و گهواره‌اش را تا صبح تکان دهد.
این دومی وظیفه‌ای خطیر است. چرا که به محض متوقف کردن تکان دادن گهواره، نوزاد شروع به گریه می‌کند و این آغاز بدبهختی دخترک است. باید منتظر باشد تا آقا یا خانم خانه سروکله‌اش پیدا شود و او رابه باد کتک گیرد. او مدت کمی فرصت برای خواب دارد. شب‌ها در کنار نوزاد و روزها مشغول پخت‌و‌پز و خرید و تمیزکاری. این وسط چند ساعتی کوتاه و بریده‌بریده برای خوابیدن گیر می‌آورد. بزرگ‌ترین معضل زندگی دخترک همین بی‌خوابی اوست.
یک شب درحالی که از بی‌خوابی تحت‌فشار شدیدی است و مشغول تکان دادن گهواره نوزاد است، به این نتیجه می‌رسد که تمام بدبختی‌اش از این بجه است و اگر او نباشد دست‌کم شب‌ها را می‌تواند به‌خوبی استراحت کند. پس در اقدامی جنون‌آمیز تصمیم به قتل نوزاد می‌گیرد…
در پیرامون آنتوان چخوف
آنتون پاولوویچ چِخوف (به روسی: Анто́н Па́влович Че́хов) از بزرگ‌ترین نویسندگان سرزمین روسیه است. روسیه را در ادبیات باید سرآمد دیگر ملل دانست. این کشور افزون‌بر چخوف، محل رشد نویسندگان بزرگی چون فئودور داستایووسکی، ماسکیم گورکی، لئو تولستوی و… است.
آنتوان چخوف در ۱۸۶۰ میلادی زاده شد. او رمان‌نویس، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس قهاری بود و در عمر کوتاه خود بیش از هفتصد قطعه ادبی را به رشته نگارش درآورده و از خود به یادگار گذاشت. وی را بزرگ‌ترین داستان‌کوتاه‌نویس تمام تاریخ بشریت می‌دانند.
شوربختانه این نویسنده برجسته، عمر درازی نداشت. وی درحالی که تنها ۴۴ سال داشت، در سال ۱۹۰۴ میلادی درگذشت. محبوبیت او به اندازه‌ای بود که تشییع جنازه‌اش تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین تجمعات مردمی در تاریخ گردید.
